فمنیسم هراسی

20 اسفند 1400
شبکه ایران زنان؛  
  1. یادداشت(۲)

در یادداشت قبل سعی کردم نشان دهم فمنیسم در حوزه های متعددی در جهان غرب اثر گذار بوده است از جمله حکمرانی زنان. در این یادداشت قصد دارم از “فمنیسم هراسی” درجامعه ایران به عنوان عاملی که مانع از دیدن عمیق و دقیق مسائل زنان در کشور گردیده است بگویم.

در جهان معاصر مملو از “ایسم ها”شکی نیست مکتبی می تواند اثر گذار باشد که برای زندگی افراد و سوالات پیرامون مسائل زندگی او پاسخ های کافی و وافی داشته باشد.
«جنسیت» پس از ظهور مدرنیته به عنوان یکی از مباحث دارای قدرت استراتژیک در جهان مطرح گردید جریان فمنیسم با اشکال و انحای مختلف در دل نحله ها و جریانات متعدد خود سعی نمود به این مفهوم مبتنی بر پارادایم اومانیستی خود پاسخ دهد. از این منظر در حوزه زنان ادبیات گفتمانی و نظری بسیاری تولید نمود.

پس از انقلاب اسلامی در کشور ما مسائل زنان توسط رهبران و نظریه پردازان انقلاب به رسمیت شناخته شدند اما سیطره فکری و نظری فمنیسم همواره از دو دیدگاه دارای اهمیت بود:

۱- عده ای آن را به عنوان جریانی که پاسخی برای مسائل روز زنان به لحاظ نظری و برنامه ای دارد و بدون هیچ ویرایش و نگاه نقادانه ای مبتنی بر مدل های بومی و دینی از مدلهای آماده جهانی این جریان در همه عرصه های خصوصا مباحث توسعه استفاده نمودند.

۲- عده دیگری آن را به عنوان مکتبی که در تقابل با آموزه های اسلام قرار دارد و باید از صدر تا ذیل از آن دوری کرد معرفی نمودند. و از این منظر مساله زنان را به رسمیت شناختند.

اگر نگاه اول را وامداری فکری و برنامه ای فمنیسم بدانیم که سعی در همراهی و هماهنگی با برنامه های جهانی پیرامون این مکتب، باوجود تقابل با مبانی دینی بود و منجر گردید جامعه متعارضی را در حوزه جنسیت با خود به همراه آورد، می توان گفت نگاه دوم نیز “فمنیسم هراسی” را بیش از “فمنیسم شناختی” با خود به همراه آورد چرا که اساس مبارزه با هر جریان فکری متعارضی شناخت دقیق آن است.

سیطره فمنیسم از منظر “فمنیسم هراسان” آنقدر بزرگ به جامعه معرفی گردید که گریزی از آن تصور نمی شد از این منظر هر فرد و جریانی معتقد به مسائل زنان باشد، ناگریز از غوطه ور شدن در آن نیست!

بر این اساس تلاشی برای فهم مسائل زنان در کشور به صورت همه جانبه صورت نمی گیرد و از اولویت کارکردی بسیاری از نهاد های فرهنگی خارج می شود و صرفا از منظر “فمنیسم هراسی” به مسائل زنان نگریسته می شود.

غافل از آنکه در واقعیت جامعه این رویکرد باعث گردید صرفا فضایی برای استفاده از مدل های وارداتی حل مسائل زنان در کشور باز گردد چرا که زنان و مسائلشان قابل پاک شدن نیستند بلکه ناظر به نیازهایشان از پاسخ های آماده تر عرضه شده در جامعه استفاده می نمایند.

سخن پایانی آنکه هرگاه در جامعه:
“فمنیسم شناسی” بیش از “فمنیسم هراسی” اگر اتفاق بیفتد، “نظریه سازی دینی” در حوزه جنسیت اگر بیش از “نظریه هراسی” فمنیسمی اتفاق بیفتد، برنامه سازی جهت ارایه پاسخ به مسائل و نیازهای زنان مبتنی بر الگوی بومی، اگر بیش از مدل فمنیسم هراسی اتفاق بیفتد، می توان امیدوار بود در گام دوم انقلاب از “فمنیسم هراسی” عبور کنیم و به مدل سازی نظری، گفتمانی و برنامه ای مبتنی بر الگوی دینی جنسیت نزدیک شویم.

✍ زهرا عباس پور
#بانو_نگار_رسانه_گفتمان_انقلاب_اسلامی

فمنیسم و مدل حکمرانی زنانه