“بانویی دیگر”، “بهانه ای دیگر” برای اهانت به زنان “به نوعی دیگر”/ نامه سال ۸۳خطاب به رئیس صداوسیما

13 بهمن 1401
شبکه ایران زنان؛  

۱۷ فروردین ۱۳۸۳ نامه به رئیس صداوسیما در نقد سریال بانویی دیگر با عنوان: “بانویی دیگر”، “بهانه ای دیگر” برای اهانت به زنان “به نوعی دیگر”

 

سال ها است که  شکستن حریم خانواده و ارتباط جنسی مردان در خارج از حریم خانواده از صدا و سیما در قالب های مختلف، به خصوص در شکل های نمایسی ترویج می شود. در بهار سال۱۳۸۳  و در تعطیلات عید شاهد بودیم که مجموعه نمایشی هایی که برای ایام تعطیلات توسط شبکه های مختلف ساخته شده بود همه حول محور چند همسری بود. در آن تاریخ نامه زیر توسط توران ولی مراد که فعال حوزه زنان و ار تحلیلگران تولیدات فرهنگی- هنری است برای ریاست سازمان ارسال شد.

متن نامه توران (فرشته ) ولی مراد به رئیس صدا و سیما در سال ۱۳۸۳:

 

به نام خدا

“بانویی دیگر”، “بهانه ای دیگر” برای اهانت به زنان “به نوعی دیگر”

مدیریت محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

پس از سلام

این اولین بار نیست که در تولیدات فرهنگی- هنری شاهد اهانت و بی حرمتی به کرامت انسانی زنان می شویم، آخرین بار نیز نخواهد بود. در جامعه ما بحث حقوق زنان چونان چاهی شده است که برای زنان آبی از آن در نمی آید ولی برای بعضی ها نان دارد.

با اجازه حضرتعالی در ارتباط با برنامه نوروزی “بانویی دیگر” ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد:

سال ها است که در تولیدات تلویزیونی، به زبان های مختلف به اسم قالب های هنری مقام انسانی زن هدف حمله قرار می گیرد. در همین روال شاهد ارائه مطالب و تصویرهایی هستیم که نه در شآن نظام جمهوری اسلامی است و نه در شآن بانوان محترم این مرز و بوم. شخصیت هایی از زنان به تصویر کشیده شده و به نسل جوان معرفی می شوند که در رفتار و کلام و برخورد انسانی به سطوح پایین تنزل کرده اند. از یک طرف زیبایی چهره و اندام را یدک می کشند که رنگ و لعاب هم به مدد آن آمده است و از طرف دیگر پرخاشگری و خشونت را. از طرفی منادی فرهنگ غربند و از طرف دیگر سنت های پوسیده زمان جهالت را زنده می کنند. سنت هایی که شاید بعضی هم در اسم منتسب به اسلام باشند و در رسم وامدار سنت جاهلیت. تولیداتی را شاهدیم که در لوای بحث حقوق زنان، حقوق انسانی زنان را به مسخره می گیرند و زیر پوشش شعار مقام انسانی زن، مقام انسانی زنان را خدشه دار می کنند.

متاسفانه در نوروز امسال شاهد بودیم که کار این روال به “بانویی دیگر” رسید. نحوه مطرح کردن و پرداختن به حقوق زنان که در این برنامه به بازی گرفته شده است غیر از توهین به زنان و تحقیر مردان چیز دیگری ندارد. سنگ بنای این کارکما بیش در برنامه هایی قبلی گذاشته و قدم به قدم جلو آمده بود، که در این برنامه قدم بلندش را برداشت. شاید بتوان گفت این برنامه و برنامه های نظیر آن تلاش دارند تا سرپوشی باشند برای اعمال ناصحیح و ناحقی که عوام و خواص در انجام آن یکسانند. از آن هم بالاتربرنامه با حراست از ناراستی های موجود قدم را برای گشودن و هموار کردن راه های جدید برمی دارد.

* بحث حقوق (نداده و نگرفته) زنان وسیله ای برای مضحکه

“بانویی دیگر” با دفاع کردن کلامی از حقوق انسانی زنان در قسمت های آغازین خود به گونه ای به این مسئله می پردازد که آن را به مسخره گرفته است. این برنامه یک جوسازی تند و تیز است برای برداشتن قدم بلندی به جلو در جهت حق کشی بانوان. مغلطه ای است از حق و باطل، حرف حق و روش ناحق، التقاطی از فرهنگ غرب و سنت های خودی، آمیزه ای از واقعیت های جامعه با آن چه در ذهن مردان دست اندرکار تولید این برنامه و برنامه های نظیر آن می گذرد بار فکری برنامه را به دوش می کشد. در نتیجه این التقاط ها و این تلفیق ها تصویرهایی ارائه شده که شخصیت و جایگاه زنان را در جامعه تعریف و تبیین می کند که توهین به زنان و مردان است. البته بعد از گذشت نیمی از کار تمرکز روال ماجرا چرخش دارد و هم قالب کار که این چرخش از بار اهانت هایی که برنامه به بانوان روا داشته است کم نمی کند.

* چه می شود که برنامه از قالبی کمدی به فضایی غم انگیز می چرخد؟

در تولیدات ما روال بر این است که به اسم طنز و کمدی هر گزافی را بگویند، به این شکل می توان توجیه کرد که فرم طنز جای اغراق است. این راهی است که “بانوی دیگر” در ابتدای تولید برای زدن حرف های خود از آن بهره جسته. نکته این است آن که بساط طنز را می گشاید باید با حفظ یکدستی کار، توان جمع بندی و به نتیجه رساندن آن را هم داشته باشد. “بانویی دیگر” به لحاظ طرح مسائل زنان و شعارهایی در باب حقوق زنان شروعی پرشتاب در قالب کمدی دارد. برنامه با استفاده از ایجاد این فضا هراغراقی را برای خود جایز می شمارد. از طرف دیگر روشن است فضای غمبار و برانگیختن حس ترحم تماشاچی می تواند تاثیر عمیق تری بگذارد، به خصوص اگر با مرگ همراه باشد آن هم مرگی زودرس، مظلومانه و از سر بیماری و درد. برنامه با چرخش موضوع، و حتی فضا و قالب کار، که در ابتدا کمیک است آن چنان به فضای غمباری می چرخد که تا پای مرگ یکی از شخصیت های اصلی خود به پیش می رود. چرا؟ مگر می شود در جریان کار قالب کار را هم تغییر داد؟

می توان گفت برنامه با استفاده از ابزارهایی که می توانسته در اختیار داشته باشد، خواه منطقی و خواه غیر منطقی، در لوث کردن حقوق زنان موفق بوده است. به پای مرگ کشاندن شخصیت ها راحت ترین و بی منطق ترین روش برای بستن یک نوشته است که نویسنده راه دیگری برای آن نمی تواند بیابد. با این که در یک مجموعه نمایشی تلویزیونی این پایان و سرانجام نیست که پیام را ارسال می کند بلکه آن چه در نمایش در جریان است کار فرهنگسازی خود را می کند، در عین حال در اثرگذاری نقش دارد . این که این مجموعه تلویزیونی چه گونه تمام می شود، پایان خوش یا ترحم برانگیز حرف دیگری است، آن چه مهم است حرف هایی است که زده شده و تصویرهایی که داده شده. مرگ شخصیت زن داستان وبرانگیختن حس ترحم تماشاچی توجیه کننده اهانت هایی که مجموعه به زنان روا داشته است نیست.

* برنامه، متهم کردن زنا ن است و بی حیا دانستن آنان با ثابت کردن آن اتهام ها.

تصویرهایی که این برنامه از زنان داده تصویر زنانی است که با کمربند یا ملاقه یا لنگه کفش به محل کار شوهر می آیند تا او را بزنند. زنی که منشی سردبیری یک مجله زنان است ولی به شوهر خود مجال حرف زدن نمی دهد و با کیف دستی خود بر سر و صورت او می کوبد. مثل یک بچه با او رفتار می کند که این رفتار با یک بچه هم ناپسند است و دور از ادب و فهم. خود سردبیر در خیابان به طرف شوهرش لنگه کفش پرتاب می کند و بدترین لحن ها را نسبت به او دارد. زنی که با در سطل شوهر خود را می زند. این ها زنان این مجموعه هستند، بی منطق، پرخاشگر و فضول. زنانی که از به کار گرفتن عقل ناتوانند. کسانی که فقط حرف خودشان را می زنند و حرف نمی شنوند. دختران جوان کارمند بی هویتی که به گوش می ایستند، خبر می برند و می آورند، دو به هم زنی می کنند و غیبت و مسخره. زنان مجموعه حسودند و بدخواه دیگری … این ها شخصیت های فرعی این مجموعه اند و غیر از این هم نیستند. در مقابل مردان همه از این صفت ها بری اند در حالی که مظلوم توسری خورند و مجبور و محکوم به زیستن با این زن ها. یکی ترس از زنش در همه رفتارها و کلامش نمودار است، آن دیگری کوتاه قد است که کاری جز حضورش در برنامه ندارد، به بیانی حضور او به دلیل کوتاهی قد او است. از مردان دیگر یکی هوسباز است و یکی نمونه تسلط به زن و خانه و یکی هم زنان را برای عیش موقت می خواهد.

شخصیت زن اصلی هم که گذشت و فداکاری که از افتخارات زنان جامعه ما است توسط او نمایش داده شده فقط در همان مسیری که تولید کنندگان می خواسته اند قرار دارد، و آن هم گرفتن زن دوم برای شوهر خود است و نمایش نهایت عشق و علاقه به او. معلوم نیست در میان آن همه همکاران سبک سر این یکی چه گونه تافته جدا بافته شده. حتی مادر او هم یکی است مثل بقیه زنان و بدتر از آن ها. همین زن به وقت حفظ و نگاهداری از بچه اش غایب است، که نویسنده سعی دارد با یک جمله توجیهی از آن بگذرد. این مادران که شعار حقوق زن می دهند نوزادان خود را نزد مردی که نه کار می داند و نه نگهداری از نوزاد در خانه می گذارند و می روند. دو نوزاد دختر را می گذارند تا پدر نگاهداری کند و پوشک آن ها را عوض کند! کدام زن صاحب فهم و کمالات ایرانی این گونه است؟ کدام مادر ایرانی این گونه است؟ ایران که نه کجای دنیا مادران نوزاد را این گونه رها می کنند و می روند؟ این تصویرها تا چه حد ایرانی و یا انسانی هستند؟ در دنیای واقعی مگر زنانی که برای دفاع از حقوق انسانی زنان ایستاده اند و تلاش می کنند می خواهند که فرزندان خود را رها کنند و یا با فرزندانشان این گونه رفتار شود؟ آیا زنان این گونه اند و یا مردان تولید کننده این مجموعه می خواهند زنان را این گونه معرفی کنند؟

آن چه در این مجموعه از زنان به تصویر کشیده شده است تهمت به بانوان محترم این مرز و بوم است که عمری با تلاش و زحمت و خریدن مشکلات به جان و انجام کارهای بالاتر از توان، عمر خود را به پای همسر و فرزندان خود گذاشته اند. زنان اگر تغییراتی را هم می طلبند باز برای زندگی و آینده بهتر فرزندانشان است. آیا این تهمت ها برای ایجاد فضایی اغراق آمیز است برای مضحکه و یا در واقع حمله است به آنان که از حقوق زنان سخن می گویند؟ هر دو حالت جفا به زنان است که آنان نه می توانند بپذیرند وسیله ای برای مضحکه باشند و نه هدفی برای تهمت.

مخاطبین به خوبی می دانند یکی از اصیل ترین مشخصه های زن ایرانی این است که فرزند و خانواده خود را بهای چیز دیگری نمی کند و این مهم از ذکاوت، زیرکی و ایمان او سرچشمه می گیرد. روا نیست که برای هدف قرار دادن حقوق انسانی و کرامت زنان کار را تا پای این تهمت به پیش برند. جالب است آن کس که این اتهام را می زند خود هم صحنه سازی می کند تا از زبان شخصیت مرد خود از زنان بخواهد که “حیا” داشته باشند. زنان که عمری به قدمت یک تاریخ با عزت، با گذشت و فداکاری و ایثار، خانه و خانواده و فرزندان را پاسداری کرده و بهای آرامش خانه را با خون دل پرداخته و به جان آبش داده اند در این برنامه این گونه مورد اتهام قرار می گیرند. برنامه از این هم بالاتر رفته است و برای این که سازندگان آن بتوانند حرف خود را بزنند خانه و خانواده و حفظ و حراست خانه توسط زنان را هدف قرار داده است.

در این مجموعه زنانی که از احیا حقوق زنان می گویند و برای آن کار می کنند به بهانه رها کردن فرزندان خود به داشتن “حیا” فرا خوانده می شوند به این معنی که ندارند. این زنان در ارتباط با خانه و تربیت فرزند و آرامش شوهر آن چنان نشان داده شده اند که با آن تصویرها حرف از حقوق زنان زدن است که تخطئه می شود. در واقع مجموعه نشان داده که رفتن زیر بار حرف حقوق انسانی زنان کار را به کجا می رساند. کما این که شخصیت اصلی مرد داستان که در ابتدا مدافع حقوق زنان است در عمل به قدری تحت فشار قرار می گیرد که در یک شرایط خاص زبان به اعتراض می گشاید و برای جبران حرف هایی که قبلا گفته تصمیم می گیرد از حقوق از دست رفته مردان سخن بگوید. می دانیم که در نگاه انسان مدارانه است که حقوق انسان ها در مقابل حق انسانی دیگری قرار می گیرد و آدم ها حقوق خود را در تعارض با دیگری می بینند و نه در دیدگاه توحیدی حق مدارانه که انسان ها قرار است مطیع حق باشند و نه نفس خودخواه. همین شخصیت مرد باز آن گاه که از مرگ زود هنگام همسرش مطلع و متاثر است زیر همه حرف های گذشته خود می زند. او این بار از این که از حقوق انسان ها گفته متاسف است و همه آن حرف ها را بر باد می دهد با این شعار که بیایید انسان باشیم. همین چرخش ها نشان می دهد که دیدگاه پشت این مجموعه حقوق را در مقابل هم می بیند، و نه احترام به آن ها و بالاتر از آن مراعات کردن حقوق انسان ها را راهی برای انسان شدن.

* جامعه ما نیازمند تعریف ها و دیدگاه های اسلامی است و نه چیز دیگر

“بانویی دیگر” زنان را در کجا نشانده؟ آیا این است جایگاهی که نظام جمهوری اسلامی برای زنان تعریف می کند؟ شاید بعضی بگویند این مسائل و آدم ها را نشان می دهند تا زنان این گونه نباشند و آن یکی گونه دیگر که هدف برنامه است باشند. روشن است که این یک پاسخ انحرافی خواهد بود برای فرار از جواب. این آن گونه ای که باید باشند و این گونه ای که نباید باشند کدام است؟ ربع قرن از انقلاب اسلامی گذشته است. زن ایرانی با حضورش در انقلاب و پاسداری اش از آن می داند که می خواهد چه باشد و می خواهد چه و چه گونه نباشد. حرف این است که نیاز جامعه تعریف زن و جایگاه او در نظام اسلامی مبتنی بر ارزش های اسلامی است والا که باقی بافته های ذهن شخصی افراد است که ارزش سرمایه گذاری روی آن را ندارد. روشن است تلویزیون یکی از ابزارهای قدرتمند اجرای ارائه این تعریف ها و الگوها است. متاسفانه آنچه در این برنامه ارائه می شود بازگرداندن دیدگاه ها و رفتارهای زمان جهالت است که در قالبی دیگر و با کلام ها و شعارهایی دیگر به مردم ارائه می شود.

* بهتر نیست به جای هموار کردن راه پیروی امیال فردی، به فکر هموار کردن راه جوانان باشیم؟

برنامه های نمایشی نوروزی سال ۸۳ برای طرح موضوع زن دوم گوی سبقت را از هم ربودند. روشن است دلیلی که ارائه شده فرع بر موضوع است. آیا تلویزیون می خواهد سرپوشی باشد بر اعمال ناصواب بعضی ها برای گرفتن امتیازی؟ بگویند تا ملت هم با خبر شود. آیا فرزند خارج از خانه متولد شده یک دولتمرد که تا سه سالگی هم شناسنامه ندارد، خواسته ای است که دنبال می شود تا این امر از افراد بگذرد و به جریان تبدیل شود؟ یا باید کاری کرد تا رها کردن خانه و فرزندان دیگر قبحی نداشته باشد؟ (تا دیگر بچه ای هم بی شناسنامه نماند!)

در این زمان کم نیستند جوانانی که به دلیل نداشتن شغل و عدم توانایی ازدواج، از داشتن همسر و تشکیل خانواده که نیاز فطری و طبیعی آنان است محرومند. بهتر نیست به جای راه گشودن بر برآوردن امیال و زیاده خواهی های افراد برای کمک کردن و مشگل گشایی این جوانان قدم برداریم و راه بنماییم؟ نشان دهیم که به جای هوسبازی بهتر است دست این جوانان برای تشکیل خانواده گرفته شود. نگویند که این مردان از نداشتن بچه رنج می برده اند که می دانیم حکایت آن چه در جامعه انسانی می گذرد این نیست. نکته این است که هر کاری و گذشتن از هر خط قرمزی بهانه سازی می طلبد. چه گونه تلویزیون این جامعه خطوط قرمزی را زیر پا می گذارد که گذشتن از آن خود می تواند مشکلات ریز و درشت دیگری را بر آن تحمیل کند.

* اهمیت پرداختن به موضوع زنان و نقش و جایگاه آنان در خانواده و جامعه.

مقوله زن و نقش و جایگاه او در نظام جمهوری اسلامی نه فقط یکی از مقولات مهم است که دقت و حق مداری در طرح مسائل مربوط به آن را می طلبد. می توان گفت از آن رو که پای خانواده و جریان زندگی در میان است یکی از مسائل کلیدی و حساس است و به همان نسبت هم ظریف و بحث برانگیز. مسائل زندگی و جامعه از ازدواج و طلاق گرفته تا آرامش و یا تنش ها و کشمکش های خانگی و خانوادگی و… که همه در زندگی زن و شوهر و بالاتر از آن بر زندگی فرزندان اثر می گذارد مرتبط با این مقوله است. به همین دلیل طرح کلیه مسائلی که در ارتباط با اخلاق فردی و موضوع خانواده است به اضافه بحث های کلامی و رفتارهای غیر کلامی به هر شکل که باشد در آینده ای نه چندان دور اثرات خود را خواهد گذاشت.

زنان نیمی از جامعه هستند که تربیت هر دو نیمه را به عهده دارند. از این رو ارائه تعریف از نقش و جایگاه آنان به خصوص نقشی که در جمهوری اسلامی ایران می خواهد تعریف شود مقوله ای نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت. به طور قطع این مبحثی است که ارائه طرح و نظر در آن به نظارت سازمان یافته و کارشناسانه احتیاج دارد. از طرف دیگر واقفیم که رسانه های جمعی در فرآیند فرهنگسازی از این رو که هم تعریف ها را ارائه می دهند و هم نقش الگو دهی دارند سهم بالایی در جریانات اجتماعی دارند. این رسانه هم در خدمت به انسان ها قدرتمند است و هم در خیانت.

امام راحل این امت از زنان خواسته است که هیچ گاه صحنه را ترک نکنند و مراقب کار مسئولین باشند و خطاها را به آن ها گوشزد کنند. رهبریت معظم انقلاب بارها و بارها به زبان های مختلف مسئولین کارهای فرهنگی- هنری را به برنامه ریزی، نظارت، توجه، دقت نظر و هوشیاری در تولیدات فرهنگی توصیه کرده اند. در دستورات ایشان حفظ کرامت انسانی انسان، جایگاه زنان متناسب با نظام اسلامی و پاسداری از حریم خانواده جایگاه خاص دارد. ایشان نهادها و سازمان های فرهنگی را به آموزش جوانان و راهنمایی صحیح آن ها در یافتن راه های عملی زندگی برای رسیدن به کمال و داشتن خانواده ای آرام و سالم امر فرموده اند. با توجه به این نکات به طور قطع حضرتعالی نه تنها نسبت به این نامه سرگشاده معترض نخواهید بود، بلکه چنین حرکت ها و حضورهایی را تشویق و حمایت خواهید نمود. خود مستحضرید که در اصل روی سخن این نامه نه به شما که به دست اندرکاران تولیدات این گونه است و سند اعتراضی در دست حضرتعالی.

* نقش دفترهای بانوان و مراکز و شوراهای امور زنان در پرداختن به مسائل زنان چیست؟

دفتر امور زنان در صدا و سیما، مرکز امور مشارکت بانوان در نهاد ریاست جمهوری، کمسیون های امور بانوان، شورای فرهنگی اجتماعی بانوان و… چه نقشی را در سیاستگذاری، کنترل، هدایت و جهت دهی تولیدات فرهنگی در ارتباط با بانوان دارند؟ تا کی باید بنشینیم و ناظر این اهانت ها باشیم؟ کجا و کی قرار است دفتری و یا نهادی در این ارتباط برای انجام کار، قدرت تصمیم گیری و اجرایی داشته باشد؟ جای زنان در جامعه و در تلویزیون و سایر نهادهای فرهنگی در ارتباط با سیاستگذاری برای پرداختن به موضوعی که تا این حد اساسی، کلیدی، حساس، بحث برانگیز و ظریف است کجاست؟ جامعه و به خصوص بانوان از این مراکز فرهنگی می خواهند که حضور فعال تر و پررنگ تری در این گونه جریان سازی ها داشته باشند. با چه توضیحی زنان در بخش های تصمیم گیری حضور ندارند تا خود حرف خود را بزنند؟ اگر بنا بر این است که سیاسگذاری ها و اداره امور همان باشد که تا کنون بوده و روش کار هم همان، روشن است مراحل بعدی چه ها خواهد بود؟

لازم است متذکر شود کسی که با امور اداری آشنا باشد واقف است که روال اداری کارها به گونه ای است که هر کس در مقام خود مسئول انجام کارهاست و مقام مدیریت، اداره امور را به طور کلی در دست دارد و نه کارهای اجرایی را. روشن است که کارهای اداری سلسله مراتب خود را دارد و هر کس پاسخگوی کارهای خود به مقام بالاتر است. به این معنا و طبق این روال حضرتعالی حتی یک خط از نوشته آن را هم نخوانده اید ولی سوال این جاست که چه کس به مردم پاسخگوست؟ سلسله مراتب اداری هم که باشد به هر حال دفترها و مقام هایی در جریان بوده که این برنامه را تصویب کرده، تصویب بودجه کرده، متن های نوشته شده را خوانده، نظارت محتوایی و بازبینی گروه بوده، باز بینی پخش انجام شده، این مقامات در چه نقطه نظرهایی مشترک بوده اند که از بودجه این ملت این برنامه را ساخته و به آن ها تحویل داده اند؟

شاید طبق روالی که سازمان داشته است بنا بر این بشود که این برنامه شبکه استانی برای پخش به استان های دیگر و بالاتر از آن به شبکه جهانی جام جم هم داده شود! بد نیست قبل از این که این اتفاقات بیفتد یک بار دیگر برنامه بازبینی شود.

* سخنی با هنرمندان

در پایان از این رو که نامه سرگشاده است اجازه می خواهد سخنی با بازیگران خوب این مجموعه تلویزیونی و دست اندرکاران این گونه تولیدات داشته باشد.

نکته اول این که ما با انقلاب اسلامی ارزش وجودی خود را بازیافتیم و در عمل آموختیم تا با آنچه که مخالف و مغایر با ارزش های انسانی است “نه” بگوییم، و اجازه ندهیم که ما را در شرایط و عمل انجام شده قرار دهند. به اضافه این که نقش و جایگاه زنان موضوعی حساس و کلیدی در این نظام است که نیاز به بازیابی و بازسازی و تعریف دوباره دارد. بر هنرمندان وبه خصوص هنرمندان زن لازم است مراقبتی دقیق داشته باشند تا به صورت ابزاری در دست افرادی که با این مقوله سازگاری ندارند قرار نگیرند. در نظام ما که ارزش انسان به احساس مسئولیت است و نه پول، قرار نیست تهیه کننده یا مقامات آن طرف میزها حرف اول را بزنند چون پول دست آن ها است. هر کس در جای خودش مسئول است تا نقشی تعیین کننده برای رسیدن به راه راست و مسیر صحیح داشته باشیم. مردم ما از یک هنرپیشه فقط بازی خوب نمی خواهند. تعهد او نسبت به ارزش ها و ارتباط اثری که او در آن نقش آفرینی می کند با عدالت و حقیقت است که هنرپیشگان و دست اندرکاران آن اثر را ارزشمند و محبوب می کند.

نکته دوم این که پر واضح است که بعضی از جملاتی که از دهان زنان نقش اول این مجموعه نمایشی ادا می شود مطالبی بوده که خود هنرمندان به آن ها معتقد بوده و مایل بوده اند که بازیگر آن نقش و گوینده آن مطالب باشند. سوال این است که کلیت کار چه پیامی داشته است. بیننده کلیت پیامی که از این مجموعه دریافت می کند چیزی غیر از آن گفتارها است. نه تنها چیزی غیر از آن ها که درست نقطه مقابل آن است. روشن تر این که این مجموعه در کلیت خود نشان می دهد که تا چه حد آن حرف ها بی فایده و حتی مضر به حال جامعه است. شاید یک بازبینی از همه برنامه به عنوان یک بیننده، بازیگران را هم به نتیجه دیگری برساند. لازم نیست متذکر شود که عذر خواهی و طلب بخشش انسان را کوچک و کم ارزش نمی کند، آنچه باعث از دست رفتن عزت است ادامه خطا است. زنان فهمیده و باشعور این امت که از هیچ تلاشی برای برقراری آرامش و سلامت خانواده کوتاهی نمی کنند، منتظرند تا ببینند هنرپیشگانی که بناست در جهت عزت آن ها قدم بردارند و نمایش دهندگان مشکلات آن ها باشند و زبان حال آن ها، از آن ها جدا نیستند.

خداوند ما را به راه راست هدایت و برای عمل کردن در مسیر هدایت ثابت قدم بدارد.

خداوند ما را به خدمت به جمهوری مقدس اسلامی و ملت شریف ایران مفتخر بگرداند.

خداوند با برداشتن غل ها و زنجیرهایی که به دست و پای فکر ما است ما را در عبادت خودش یاری رساند.

توفیق ها همه از خداست

با تشکر از توجه و دقت نظر حضرتعالی

فرشته ولی مراد

‏‏۱۷ فروردین ۸۳

 

منتشر شده در نشریه سبا نشریه شبکه های سازمان های مردم نهاد بانوان

آرشیو شبکه ایران زنان: https://www.iranzanan.com/cultural/cat_9/001050.php