نادیده انگاری ۱۰ میلیون مادر ایرانی در حیطه سیاستگذاری

2 آذر 1398
شبکه ایران زنان؛  

یادداشت مهمان/

یک کارشناس مسائل اجتماعی با اشاره آمار ده میلیونی مادران ایرانی که کودکان زیر ۱۰ سال دارند گفت: این جمعیت در قیاس با جمعیت سایر اقشار زنان مثل جمعیت ۴ میلیون زن شاغل، ۲.۲ میلیون زن دانشجو در حیطه سیاستگذاری نادیده گرفته می‌شوند.

گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، محمدصالح داوری‌ثانی ـ کارشناس مسائل اجتماعی:
چندی پیش بیلبورد میدان ولی‌عصر(ع) تهران در برخی جراید دارای جهتگیری خاص حاشیه ساز شد، بیلبوردی با نقش یک مادر همراه سه فرزندش که مفهوم بهشت زیر پای مادر را تداعی می‌کرد. منتقدان نسبت به تقلیل نقش زنان به مادری ابراز تاسف می‌کردند و بعضا نقد خود را در قالب اعلام تنفر در صفحه اول روزنامه‌ها به تصویر کشیدند. این یادداشت ورای نگاه جناحی موجود به نقش زن در اجتماع، به بررسی وضعیت توجه به امور مادران در ایران پرداخته است.

مفهوم مادری در جراید و روزنامه‌ها

جهتگیری برخی از رسانه‌ها اعم از روزنامه، خبرگزاری و کانال فضای مجازی پر و بال دادن به تصویر نقش‌های نو و امروزی به زن است. در این تصویرسازی، زنانِ ورزشکار، هنرمند، سیاستمدار و پیشرو به عنوان الگوی زن موفق امروزی معرفی می‌شوند و در عوض، هرچقدر نقش مادری در یک زن پررنگ‌تر باشد بیشتر دچار سانسور خواهد شد، به طوری که کمتر می توان در رسانه‌ها، زنان متخصصی را پیدا کرد که بر نقش مادری آنان صحه گذاشته شده باشد؛ هرچند اگر در واقعیت چنین باشد.
این پدیده در جراید با گرایش اصلاح‌طلبانه با تندی بیشتری رخ می‌دهد، به طوری که اغلب این رسانه‌ها به جای تبیین نقش‌های اجتماعی نو برای مادران، «مادری» را به عنوان یک کژکارکرد زنانه مورد هجمه قرار می‌دهند تا از طریق تنزل نقش مادری، سایر بروندادهای اجتماعی زنان نظیر مشارکت اقتصادی و سیاسی را در اذهان مخاطبان پررنگ و ارزشمند و والا معرفی کنند.

خشونت مدیریتی علیه زنان

از مصائب‌انگیزترین حضور اجتماعی زنان در ایران، تردد در معابر شهری همراه جگرگوشه خردسال است. ورای خطر ممتد و مکرر عبور و مرور بی‌محابای موتورسواران و خودروها در پیاده‌رو، خط عابر و چراغ قرمز و کوچه و کوی و برزن، مدیریت شهری هیچ امکانی برای رسیدگی به امور شخصی مادر یا فرزند تدارک ندیده است؛ بازار، اداره، دانشگاه، پارک، سینما، مترو، اتوبوس و … هرگز مادر و کودک را به رسمیت نمی‌شناسد، به‌طوری که یک مادر برای شیردادن به فرزندش یا باید به منزل برگردد و یا دست به دامن بازارایان و کسبه شود. (هرچند این معضل صرفا در مورد شیردهی در انگشت‌شماری ایستگاه مترو قدری مرتفع است).

گستره این نوع خشونت مدیریتی علیه زنان منجر به محدودیت زنی است که مادر شده است و او را مجبور می‌کند بخش مهمی از عمر خود را به صورت نرم و بدون برنامه‌ریزی سیاستی، و صرفا از سر غفلت مسئولان، در خانه خود حبس شود.

جمعیت مادران و سهم آنان از سیاست‌های امور زنان

طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، حدود ۱۴.۷ میلیون کودک زیر ۱۰ سال در کشور وجود دارد که حداقل شامل ۱۰ میلیون مادر می‌شود، این جمعیت در قیاس با جمعیت سایر اقشار زنان مثل ۴ میلیون زن شاغل، ۲.۲ میلیون زن دانشجو و ۹۰۰ هزار زن ورزشکار، در حیطه سیاستگذاری، حتی اگر در اولویت اول نباشند هم هیچ منطقی قبول نمی‌کند در هیچ جایگاهی از اولویت‌های سیاستی قرار نگیرند! این در حالی است که مادران دارای فرزند خردسال، نه تنها هیچ جایگاهی در عرصه سیاستگذاری حمایتی ـ رفاهی کشور قرار ندارند، بلکه در همه عرصه‌ها (مثلا در شعارهای انتخاباتی نیز) نادیده انگاشته می‌شوند.

چه کسی باید پاسخگو باشد؟!

همواره زنان پیشرو و سیاستمدار در ایران با شعار حمایت از حقوق زنان مناصب مختلف سیاسی را تصاحب می‌کنند، اما به دلیل جذابیت شعارهای نوگرایانه و فمنیستی در کنار هدایت افکار و مطالبات از سوی رسانه‌ها و بعضا سلبریتی‌ها، سیاستگذاران نیز به صورت نرم تحت تاثیر این روند، رو به خط مشی گذاری تک بعدی می‌آورند که این پدیده موجب حذف زنان دارای فرزند خردسال از مخاطبان سیاست‌های حمایتی برای زنان می‌شود. تداوم این روند در چهل سال گذشته منجر به بازتولید حذف مادران و تنزل جایگاه مادری نزد دستگاه‌های سیاستی و مسئولان ذی‌ربط شده است.

نتیجه این فضای ساختگی و غیرحقیقی در سیاستگذاری زنان، تبدیل شدن مسائلی نظیر ازدواج ۱۴ هزار دختر زیر ۱۳ سال به عنوان مهم‌ترین مسئله زنان در کشور که هم و غم همه نهادها را به خود درگیر کرده است شده و مسائل کوچکتری مثل موتورسواری زنان، ورزشگاه رفتن و خروج از کشور، در رتبه‌های بعد قرار گرفته است، مسائلی که در زمره خود شاید مهم به نظر برسند، اما در حقیقت و واقعیت مسائل زنان جایگاهی ندارند.

قطعا این توقع وجود نخواهد داشت که این ستم سیستمی به بخش بزرگی از جامعه زنان، که اغلب زنان آن را تجربه کرده، می‌کنند و خواهند کرد، از سوی زنانی مثل مسیح علینژاد مطرح شود؛ اما از زنانی مثل پروانه سلحشوری، زهرا آیت‌الهی، طیبه سیاوشی، معصومه ابتکار و … با هر گرایش سیاسی و هر نظرگاه فرهنگی، توقع است که مسائلی مثل امنیت خاطر زنان دارای فرزند، امکان ظهور و بروز اجتماعی آنان، حضور در محل کار، تردد سهل و بی دغدغه در معابر و بازار و … به عنوان یک اولویت در حد جامعه مخاطب آن مطرح باشد، پیگیری شود، و تحولی رخ دهد.





دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *