قرنِ مادر

24 اسفند 1400
شبکه ایران زنان؛  

✍️یاسر عرب

✅بسیاری از اندیشمندان ایرانی جنبش تحول‌خواهانه‌ای که امروز زیر و روی پوست کشور شاهدش هستیم را «انقلابی زنانه» می‌دانند. آنها معتقدند در نتیجه‌ی رشد جریان‌های افراطی، دست راستی، و اقتدار گرا، تمامیت خواهی ساختاری به فرمی مردانه / نرینه ظهور کرده است. رهبرانی چون ترامپ، بن سلمان، هبت‌الله آخندزاده، …، و پوتین، نمونه‌هایی از این سرکردگان هستند. ایشان معتقدند ساختارهای «ضد جمهوری» (دیکتاتوری، مافیای اقتصادی، مافیای ایدئولوژیک، مافیای ترکیبی) که اداره کشورها را به دست گرفته اند همچنان، فرایندهای زندگی بشر را هر چه بیشتر متصلب می‌نمایند. نتیجه‌ی این اقتدارگرایی مردانه (و حتی عبور از پدرسالاری به نر سالاری) غریزی شدن بیش از پیش سیاستمدارن و سیاستگذارن است و رشد قتل‌های زنجیره‌ای داخلی (قتل ۸۱ شهروند عربستان همین دیروز) و یا جنگهای خونین خارجی (اوکراین) است… اینجاست که ایشان از «جنبش زنان» دعوت می‌نمایند تا خود را هر چه بیش از پیش به ظهور اجتماعی رسانده و با طرح مطالباتِ به حق خود، جریان اقتدار گرایی مردانه را کند یا تلطیف نمایند.

✅به باور حقیر اما این فراخوان که نمونه‌ی دیگری از «زیست واکنشی» است، نه تنها راه به جایی نمی‌برد بلکه از دل این مقاومت/ جنبش زنانه می تواند نوع دیگری از تمامیت خواهی در ورژن زنانه‌ی آن ایجاد کند. قبل از پرداخت به ادامه متن بهتر است یادآوری شود، وضعیت کنونی توسعه نیافتگی ما در ایران نیز دقیقا در همین زمین (توسعه واکنشی) رقم خورد. جامعه‌ی ایرانی (به مثابه اقلیت شیعی) که قبل از مشروطه خود را در آیینه اهل سنت برانداز کرده و از ایشان «دیگری» ساخته بود، پس از مشروطه ناگهان آیینه را چرخاند و غرب را دیگری خود برساخت کرد و با سرعت نور رسید به این پرسش که «چرا عقب مانده‌ایم؟» حالا جامعه‌ای که در زیر ساختهای معرفتی، در بنیان‌های اجتماعی، در خلقیات اجتماعی، تمرین راه رفتن در زمین توسعه را نیز نداشت به شکل «واکنشی» و «شتابان» سعی کرد تا به سرعت دوی صد متر فرایند «مدرنیزم» را طی کند و ره چهارصد ساله غرب را چهل ساله طی نماید. این احساس عقب ماندگی و توسعه‌ی واکنشی به چنان شتابی دامن زد که تاکنون با هزینه‌های بسیار، سه حکومت و ده‌‌ها دولت عوض کرده اما متاسفانه به رضایت‌مندی نسبی نیز دست پیدا نکرده و اینک حتی در فکر «ترک زمین توسعه» (مهاجرت) است.

✅به میدان آوردن امر زنانه در تقابل با اقتدارگرایی مردانه دقیقا تکرار همین روند واکنشی و افتادن درون لوپ تاریخی خطای روش شناختی است. به باور حقیر در روزهای پایانی قرن گذشته و در آستانه‌ی ورود به قرن تازه، مفهومی که «ایرانِ صد سال آینده» نیازمند توجه خاص و دست یابی به آن است کلان پروسه‌ی «توسعه‌ی مادرانه» است. و مادر در اینجا نه شانی بیولوژیک یا ژنتیکی و نه زایشی زیستی بلکه «مقام معنوی» و «توسعه روانی» است که پدر نیز با تحمل سختی و رنج و تربیت کودک خویش و رسیدن به مقامِ حلم، پرورش دهندگی و ربوبیت به آن دست پیدا می‌کند.

✅پاسخ اقتدارگرایی مردانه تبرج و فریاد «سهم خواهی» زنانه نیست، چه، این هر دو جریانی هایی هستند برخاسته از منیت افسار گسیخته که نه به عدالتخواهی رسیده (حداکثر فساد ستیز میمانند) نه فضیلت خواه می شوند و نه رهایی بخشی از این واکنش‌ها حاصل میآید. پس تا درون وضعیت و زیست واکنشی مانده‌ایم بعید است افق گشایی، درون معرفتِ جمعیِ جامعه‌ی ما رخ دهد!

✅روح کلی حاکم بر سه کلمه‌ی «ام»، «امام» و «امت» روحِ پرورش دهندگی مادرانه است و در این خوانش امام «مادر جامعه» است نه پدر آن! علی (ع) که مردم را چون «پاره‌های جگر خویش» تصور می‌کند، چون مادر در نیمه شب نیز از خواب راحت زده و دغدغه‌مند فقرای جامعه‌ی خود است. و «امت» به مثابه کلان جامعه‌ی توحیدی «بستر رشدی مهربانانه و دلسوزانه» برای فرد باید باشد.

✅ما ایرانیان برای عبور از «پدر سالاری آمرانه» و «نر‌سالاری تمامیت خواهانه» نیازمند «فهم مادرانه»، «روایت مادرانه»، «کلام مادرانه»، «زیست مادرانه»، «سیاست‌گذاری مادرانه» و «توسعه‌ی عشق ورزانه» هستیم. اینچنین جامعه‌ای عاشقانه چقدر شبیه «بهشت» می‌شود و حالا می‌توان درک کرد چرا گفته‌اند «بهشت زیر پای مادران است!»

@yaser_arab57