اگر حجاب یعنی ارزشمندی زن…
حجاب با کرامت و ارزشمندی زن ربطی محکم دارد. حجاب ضامن سلامت زن و خانواده و جامعه هم هست. اما این ارزشمندی زن و این کارکرد سلامت آفرینی حجاب اگر در آگاهی و باور خود زنان و عموم جامعه جایی نداشته باشد، آیا حجاب به معنای کامل آن می تواند تحقق یابد؟ در همه این سالها برای ایجاد این آگاهی و باور در زنان و مردان این جامعه چه کرده ایم؟
نویسنده: طیبه میرزا اسکندری در ۲۱ تیر ۱۳۹۷
حجاب روز ۲۱ تیرماه، روزعفاف و حجاب، می تواند بهانه ای باشد برای مرور کارنامه جمهوری اسلامی در همین موضوع. این روز اگر چه با مناسبتی تاریخی گره خورده است که حکایت از رسم و سنت دیرینه مردم این دیار در مورد عفاف و حجاب دارد و مشخصا نشانه روحیات و خلقیات زنان ایرانی در گذشته است اما داشتن چنین روزی در تقویم امروز ما، معنی مهم تری هم دارد و آن این که بنا بر حفظ این رسم و سنت نیکو و حسنه است. در این صورت دیگر عفاف و حجاب را تنها از خلال حوادث تاریخی و رسوم گذشته نمی توان نگاه کرد.
عفاف و حجاب اگر قرار است با رفتار و کردار و رویه امروز دختران و زنان ایرانی همراه و عجین شود، یک امر اجتماعی و فرهنگی است و درعین حال یک امر کاملا سیاسی. کمااینکه در روزگاری هم که حرف از کشف حجاب اجباری به میان می آید و حادثه مسجد گوهرشاد رقم می خورد، حجاب یک امر کاملا اجتماعی و فرهنگی و در عین حال سیاسی بود. اگر حجاب جزئی از فرهنگ عمومی و رویه محکم اخلاقی و رفتاری زنان ایرانی نبود، برای ازمیان برداشتنش پهلوی اول متوسل به زور تا سرحد کشتار فجیع معترضین به حذف حجاب در مسجد گوهرشاد نمی شد. حتی حجاب از همان روزگار بروشنی با خط وابستگی یک رژیم برآمده از کودتا مرتبط بود. معنای مجموعه اقدامات رضاشاه در مقابله با امر حجاب این بود که این حاکم مستبد وابسته به بیگانه، بنای ستیز با باورها و اعمال دینی را دارد و در این مورد بی شک تابع سیاست های دیکته شده از سوی همان قدرت هایی است که رژیم پهلوی را روی کار آوردند. معنی دیگر این حرف این است که اصلا جنس موضوع حجاب با این مجموعه از امور حیاتی و اساسی یک جامعه سرو کار دارد.
حال در زمان کنونی وقتی از یک روز به نام عفاف و حجاب صحبت می کنیم، باید از همین ابعاد حجاب حرف بزنیم، یعنی ابعاد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و حتی جهانی اش را در این لحظه از تاریخ کشورمان بررسی کنیم.
از نظر فرهنگی حجاب امروز همچنان جزئی جدایی ناپذیر از فرهنگ ایرانی – اسلامی است ولی فراموش نکنیم که همان طور که فرهنگ یک مجموعه سیال و پیوسته درحال تغییر است، این جزء فرهنگ یعنی حجاب هم دقیقا همان معنای گذشته را در جامعه امروز ما ندارد. وقتی فرهنگ مهاجم غربی با همه لوازمش با فرهنگ ما برخورد کرده است، دیگر نمی توان گفت که حجاب و عفاف زنان ما به همان شکل و هیات گذشته باید معنا شود و تحقق یابد. امروز حجاب و عفاف رنگ زمان و جهان امروز را به لحاظ فرهنگی گرفته است و هم بی حجابی و بی عفتی. برای این که حجاب و عفاف در فرهنگ رفتاری امروز زنان و دختران ایرانی تحقق یابد، باید کاری کرد مناسب امروز و مقتضیات جهان کنونی. این کار اگر قرار است کاری موثر باشد، حتما به مقدمات کارشناسی و مطالعاتی و اقدامات برنامه ریزی شده بر اساس این مقدمات نیاز دارد. شعار و حرف و نصیحت و حتی پاسداشت ارزش های گذشته در این مورد و قدردانی از نسل های دختران و زنان که باحجاب و عفیف بودند، اصلا برای حفظ و تقویت فرهنگ حجاب و عفاف در زمان حاضر کافی نیست. آیا در جمهوری اسلامی در این چهار دهه کاری فرهنگی از این سنخ برای حجاب و عفاف صورت گرفته است؟ جواب منفی است. این را همه قرائن عینی و شواهد عملی نشان می دهد.
به لحاظ اجتماعی حجاب و عفاف یک دختر و زن با مجموعه ای از عواملی مربوط است که می تواند تشویق و تقویت رفتار و عملکرد او را در این زمینه باعث شود و یا برعکس .فراموش نکنیم که حجاب دقیقا یک رفتار مربوط به عرصه عمومی است. آیا در جامعه ایران کنونی این عوامل بنفع حفظ حجاب و عفاف است؟ یعنی عرصه عمومی با اهرم های مهمش مثل رسانه، تعلیم و تربیت، سیاست های مربوط به حفظ و تقویت خانواده، تشویق و ترغیب به ازدواج، روشن کردن سیاست های مرتبط به اشتغال زنان، قضیه مد و … زنان را به باحجاب بودن تشویق می کند؟ سیاست های اقتصادی هم که در این موضوع، قطعا از عوامل اجتماعی بحساب می آید، در قضیه حجاب دخالت مستقیم دارد. سیاست هایی که یک پایه اش در رویکردهای بازار آزاد و اصالت سرمایه و تکیه بر مصرف زیاد و تجمل افراطی و … قرار دارد، با حجاب پیوند منطقی دارد یا با بی حجابی ؟ آیا در طی این سالها در جهت تقویت عوامل اجتماعی حجاب در کشور کار شده است یا عملا در جهت عکس آن؟
از نقطه نظر سیاسی هم دولت ها مهم ترین کار ریشه ای و بنیانی که برای تقویت زمینه حجاب باید بکنند، بسترسازی برای تحقق عینی و واقعی ارزشمندی و کرامت زنان در جامعه و ارکان مختلف حکومتی است. ریشه اصلی حجاب در همین ارزشمندی و کرامت زن است که هم در خودآگاهی او جای بگیرد و هم در باور عمومی. دراین زمینه دولت های مختلف با هر رویکرد سیاسی که داشته اند، فی الواقع چه قدمی برداشته اند؟ اصلا در سیستم فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی که زن در آن کرامت انسانی ندارد و هویت زنانه اش تحقیر می شود، حجاب چطورمی تواند محقق شود؟ در جهانی که سیستم های فرهنگی و دستگاه های تبلیغاتی رقیب(اگر نگوییم دشمن) برای جلب نظر دختران و زنان همه کار می کنند تا وانمود سازند که به زنان و دختران بهای زیادی می دهند و می خواهند اسباب رشد و پیشرفت شان را مهیا کنند، دولت های مختلف با رویکردهای سیاسی متفاوت کدام یک برای جا انداختن ارزشمندی زن به عنوان یک انسان و هویت زنانه اش بعنوان مادر و همسر و همراه و مکمل مرد در همه ابعاد کاری کردند نمایان و موثر؟
در یک جمله اگر بخواهیم خلاصه کنیم، حرف این است که برای حفظ و تقویت حجاب و عفافی که در فرهنگ عمومی جامعه ایرانی – اسلامی یک امر جاافتاده بوده است، در امروز زمان اگر کاری نکنیم سنجیده و اگر قدمی برنداریم مفید، حجاب و عفاف در همین جامعه برای دختران و زنان تبدیل به امر ارزشمند و مطلوب نخواهد شد. چرا که در جهان امروزبا مجموعه حرکات متنوع و برنامه های وسیعی روبرو هستیم که دقیقا برای خلع سلاح دختران و زنان در همه جای جهان از جمله در کشور ما تلاشی بی وقفه می شود؛ سلاحی که همان حجاب و عفاف است و اگر دختران و زنانی در هر جای دنیا به آن مجهز شوند، حتی اگر این تجهیز بر اساس تفکردینی هم نباشد، در حفظ انسانیت و زنانگی خویش موفقند و با همه عواملی که به این ارزشمندی صدمه می زند، بخوبی مقابله می کنند. چرا که حجاب کارکرد عملی برای سلامت زن، سلامت خانواده و سلامت جامعه دارد. اگر آگاهی و باور به این کارکردهای مهم حجاب در افراد این جامعه، مخصوصا دختران و زنان، نباشد، نمی توان انتظار داشت که آنها حجاب را انتخاب کنند و حجابی که با آگاهی و ایمان به فایده و اثرات مثبتش انتخاب نشود، نمی تواند مانا و پایا باشد و سلامت فرد و جامعه را ضمانت کند.
در همه این سالها برای این آگاهی بخشی و باورمندی به حجاب بر اساس کارکردهای عینی اش در محافظت از سلامت فرد و خانواده و جامعه چه کاری انجام شده است؟
می توان گفت که هیچ. آنچه امروز در سطح جامعه می بینیم از رفتار محجبانه و عفیفانه در دختران و زنان ما از نظر کمی و هم کیفی، تایید کننده این ادعاست.
حرف آخر این است که در جامعه ای که زنان عینا و عملا ارزش و کرامت دارند، حجاب به معنای کامل آن انتخاب زنان است و وقتی این ارزشمندی به محاق می رود، خودبخود حجاب هم منزوی می شود.
معنای این حرف این نیست که ما زن باحجاب به معنای واقعی کلمه امروز نداریم. مشهودات عینی دقیقا گواهی می دهد که خیلی از دختران و زنان ایرانی همین امروز حجاب را با معنای اکمل و اتم آن انتخاب کرده اند ولی حرف بر سر همه گیری و غلبه این انتخاب در میان دختران و زنان امروز جامعه ماست که به سبب مجموعه کم کاری ها و غفلت های متولیان امور فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی اتفاق نیفتاده است . حرف بر سر این است که ارزشمندی زنان و کرامت انسانی شان با همه لوازم و مقتضیات جا نیفتاده است و روز عفاف و حجاب باید بهانه ای باشد برای این پرسش که چرا این همه غفلت و بی برنامه بودن و بی عمل بودن و تا کی ؟