واپسگرایی در حوزه زنان به دلیل ناتوانی
توران ولیمراد-مدیر شبکه ایران زنان و شورای همکاریهای زنان: دستاوردهای انقلاب اسلامی برای زنان نهتنها در سطح ملی بلکه برای جهان اسلام و در دنیای بینالملل چونان آب حیات بر پیکر بیجان بوده است؛ چراکه زنان علاوه بر تربیت خود، آرامش خانواده و تربیت و حیات نسل را هم بر عهده دارند.
زن مسلمان به دلیل بازتعریف اسلام از زن، حیات خود را بازیافت و هویت مستقل انسانی خود را به صحنه آورد. این راهی که با انقلاب اسلامی برای زنان باز شده است، برای ماندن در مسیر و بهرهبرداری از تعالیم عالیه اسلام انتخاب دیگری جز تداوم و ادامه مسیر در همین راه ندارد؛ پاککردن فرهنگ از باورهای با نگاه تحقیرآمیز و انسان صغیر محتاج قیم به زن و جایگزینکردن عرف، فرهنگ و قانون مبتنی بر نگرش انقلاب اسلامی به زن که او را انسان باکرامتِ مستقلِ انتخابگر میبیند.
انقلاب و نظامی که در رأس آن یک مجتهد اسلامشناس با قدرت درک و فهم شرایط زمان و مکان قرار دارد، راهگشا و قابل اعتماد در حفظ اسلام و رهنمون به مسیر اسلامی است.
یکی از موضوعات نیازمند درک شرایط زمان و مکان، موضوع زنان است؛ چراکه بخشی از جامعه مسلمان گرفتار باورها، فرهنگ و قوانینی است که مستندی در تعالیم اسلام ندارند، ولی به اسم اسلام مبنای عرف و حتی قانون بودهاند. پاککردن دامن اسلام و زدودن آنها وظیفه نظام اسلامی جهت تداوم مسیر است و حفظ توازن در جامعه.
مجتهدی در رأس نظام اسلامی، تکیهگاه محکم و قابل اعتمادی برای زنان است که میتوانند با اعتماد به این ستون محکم، راه را باز کرده و مسیر پیشروی زن مسلمان را فراروی خود و جامعه و جهان اسلام قرار دهند.
راهی که با انقلاب اسلامی پیشروی زنان گشوده شد، باعث شد زنان توان بالقوه خود را رشد دهند و در همه صحنهها و ابعاد، با شتاب و به صورت گسترده بدرخشند. راه تحصیلات عالیه دانشگاهی و حوزوی و تقویت توانمندیها در همه ابعاد برای زنان باز شد که به روشنی خود را نشان میدهد. اما سؤال این است که چرا قوانین خانواده متناسب با این شرایط نتوانسته است خود را اصلاح کند؟
آنچه نتوانسته همپای این رشد و توانمندی خود را با زنان و شرایط آنان و جامعه تنظیم کند، اصلاح باورها و قوانین است. اشکال کجاست؟
قانون اساسی به رفع تبعیضهای ناروا از زنان صراحت دارد. زمینهسازی رفع ظلم از زنان با حمایتهای قانونی و تعلیم و تربیت و اخلاق بارها تکرار شده و راهبرد و رهنمون رهبر معظم انقلاب بوده است؛ خاصه پیشگیری از ظلم به زنان درون خانواده. بر اساس این راهبرد، وظایف همه دستگاهها از دولت و مجلس و شوراهای عالی تا سازمانها و نهادهای مختلف با مأموریت تعریفشده دستگاه خود موظف بودهاند که این «امر» «ولیفقیه» را عملیاتی کنند. چرا این «فرمان» آنطور که «باید» انجام نگرفته؟ دهههای ۷۰، ۸۰، ۹۰ و آخر بار در دیماه ۱۴۰۱ این فرمان تکرار شده است.
عدم توازن و تعادل حرکت در ابعاد مختلف آسیبزاست. وقتی زنان در جامعه خود را در مقام فاعلیت تصمیمگیر و تصمیمساز میدانند و در ابعاد مختلف رشد داشتهاند و ارکان نظام را با رأی خود انتخاب میکنند، این هویت نمیتواند با هویت و جایگاهی که قوانین خانواده او را در مقام صغیر مینشاند، در تعارض باشد؛ که هست. اصلاح این قوانین چرا انجام نمیشود؟
این ناتوانی در اصلاح قوانین و مقاومت و واپسگرایی در مقابل عملیاتیکردن تصریح قانون اساسی و فرمان رهبری چگونه تحلیل میشود؟
آن جریان فکریای که ناتوان از خوانش نگرش انقلاب اسلامی به زن است، این ناتوانی را در مراکزی که موظف به عملیاتیکردن صراحت قانون اساسی و رهنمون رهبری هستند، حفظ کرده است.
راه برونرفت این است که عقلانیت در حوزه قانونگذاری با توجه به شرایط زمان و مکان و با هدف حفظ اسلام اصیل نگرش انقلاب اسلامی به زنان را تداوم بخشند. آفت اصلی اصرار بر حفظ نگرش صغیر، محتاج قیم پنداشتن زنان، خاصه به اسم اسلام است و راه برون رفت زدودن دامن اسلام از این اتهام.
منتشر شده در شرق
۴ اسفند ۱۴۰۱