زهرا آیت اللهی و کار فرهنگی در مسجد در سال ۵۶
مصطفی اخوان
چند روز قبل خبردار شدم بانوی مجاهد، فرهنگی مجتهد، دانشگاهی فاضل، خیّر زاهد، خانم دکتر زهرا آیت اللهی دچار عارضه سکته مغزی شده اند. با توجه به شناختی که بیش از چهل سال از ایشان و فضائل و کرامات اخلاقی و همچنین نقش کم نظیر ایشان در حوزه ی فرهنگی – اجتماعی زنان دارم، بسیار نگران شدم و پس از پرس و جوی وضعیت درمان ایشان در شب عمل، تا صبح بیدار ماندم و دست به دعا برداشتم تا خداوند وجود شریف این عالمه ی مجاهد را برای ما حفظ نماید.
اولین بار ایشان را اوایل سال ۵۶ در مسجد حمام گلشن دیدم که برای کار فرهنگی و دینی در مسجد آیت الله غروی اعلام آمادگی کردند. در آن زمان، حقیر مسئول فرهنگی و کتابخانه مسجد حمام گلشن بودم. به همراه ایشان شهید محبوبه دانش دوست همیشگی ایشان، خانم بزرگی، خانم مریم دانش، خانم مهندس هاشمی ، شهید جواد مالکی، شهید حبیب مالکی، شهید قاسم درویش، شهید حسن اجاره دار، شهید صادق بابایی و شهید محمد حسین نیری به جمع ما پیوستند. از آن جمع بسیاری شهید شدند و تعداد انگشت شماری باقی هستند.
ایشان در اهتمام به مسائل فرهنگی، دینی و اخلاقی و حتی اقتصادی بچه های مسجد فوق العاده دقیق و موثر بودند. برای دختران جوان کلاس های عقیدتی می گذاشتند و در قالب آن به مسائل انقلاب اسلامی نیز می پرداختند. همچنین در خلال این برنامه ها به مشکلات روحی، خانوادگی و معیشتی افراد محروم پرداخته می شد، یعنی یک ارتباط موثر همه جانبه.
چه بسیار دختران معصوم و محرومی که توسط ایشان راهنمایی شده و در مسیر رشد قرار گرفتند. ایشان پس از شهادت محبوبه دانش در ۱۷ شهریور سال ۵۷ ، خلاء الگوی مناسب برای دختران مسجد را پر کردند. به طوری که در قامت یک جوان پرتلاش ، متدین و جدی حضور فعال در راهپیمایی های روز های انقلاب داشتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شکل گیری غائله های ضد انقلاب، خانم آیت اللهی از اوایل سال ۵۸ برای کارهای فرهنگی – مذهبی به کردستان مهاجرت کرد و شهر به شهر و روستا به روستا تحت شرایط نا مساعد امنیتی و با حمایت نیروهای رزمنده به کار تبلیغ دین و امور فرهنگی پرداخت. دشواری شرایط ذکر شده تا حدی بود که ایشان در موارد متعددی تا مرز شهادت پیش رفت. روحیه ی شهادت طلبی و انگیزه ی دینی و تعهد انقلابی موتور محرک این مجاهد مومن بود تا جایی که گاهی حقیر ایشان را توصیه به رعایت احتیاط بیشتر می کردم.
بعد از ایجاد آرامش نسبی در کردستان ایشان پیگیر دروس حوزوی و دانشگاهی شدند که این سیر را تا هم اکنون ادامه داده اند. از سال ۷۴ و با تقاضای این جانب ایشان مسئولیت واحد خواهران نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را پذیرفتند که تا سال ۷۷ از نزدیک در جریان فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و دینی ایشان بودم که حقیقتا الگوی کاملی برای فعالیت دیگر دانشگاه ها بود. سپس ایشان وارد فعالیت های مرتبط با حوزه ی مسائل زنان شدند که این مجاهدت تاکنون ادامه داشته است. ایشان تمام عمر را در جهاد فی سبیل الله بوده و اینجانب از درگاه حضرت حق و اولیای مقرب او، سلامتی کامل و دوام برکات وجود ایشان را برای انقلاب اسلامی مسئلت دارم.