زینب؛ اصلاح گر بزرگ تاریخ
زینب سلام ا.. علیها، زنی است که زنان کوفه صف اندر صف منتظر دیدارش مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند. همان زنی که نظام تغییر را به دست گرفته و حیات اجتماعی را به پویایی و حرکت واداشت و در واقع آن را بازسازی نمود. سال ۶۱ هجری تاریخ، بانویی را درمییابد که در طی یک سال صفحات خود را به سر انگشتان ماهر او میسپارد تا به هر صورت که میخواهد؛ سطورش را پر کند و آنچه او نگاشت، همانا بهترین و بینظیر بود.
هیچ تاریخنگار اندیشه ورز و اسلام شناس خردمندی پای بر صفحه هستی نگذاشت که به گمانهزنی او، بهتر از اندیشه، گفتار و رفتار آن بانو خطور کرده باشد؛ او اصلاحگری بینظیر بود.
عهد یزید عهد رسوایی مسلمین بود؛ در کلام سیدالشهدا اینگونه تشریح میشود: «باید فاتحه اسلام را خواند و با اسلام خدا حافظی کرد، آنگاه که والی مسلمانان کسی همچون یزید باشد» (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶).
حضرت زینب(س) نیز بخوبی میدانست؛ برای جلوگیری از ناراستیها، بدعتها و فسادهای زمان خود که ارزشهای اصیلی دینی و فرهنگی خود را از دست داده؛ اصلاحات یک ضرورت است و شجاعانه و صبورانه چه در طی حادثه کربلا و چه بعداز آن به این امر اقدام کرد؛ در واقع آن حضرت درگیری خلاقی را با حکومت جائر آغاز نمود.
یک از مولفههای اساسی این نوع درگیری کشف «مفهوم اخلاق» است که آن حضرت با پشت بند نیرومندی که ناشی از «ارزش شخصی» و درونی ایشان بود کاملا به آن دست یافته بود. صبری که آن حضرت در عاشورا داشت؛ سخنان آن بانو هنگام شهادت امام حسین (ع) زمانی که با دو جمله کوتاه چنان تزلزلی در ارکان لشکر دشمن افکند؛ که تا پایان عمر ننگینشان اثر آن نمایان بود؛ آنجا که فرمود: «آیا میان شما مسلمانی نیست؟». مرثیههای زینب(س) در کربلا، نجات جان امام سجاد علیهالسلام، سخنان ایشان در دارالاماره عبیداله و رسوا کردن عبیداله آنچنان که چند جمله کوتاه زینب(س) به یاوه گوییهای عبیدا… بن زیاد، به اندازهای کوبنده و دندان شکن بود که نوشتهاند پسر زیاد چنان خشمگین شد که در صدد قتل زینب(ع) برآمد. سخنان آن حضرت در ورود به کوفه و برخوردی که با کوفیان داشتند؛ آن حضرت با سخنان شیوای خویش، خواب دنیا طلبی را از چشم و دل اهل کوفه زدود.
برپایی مراسم عزاداری در کنار کاخ یزید و سخنرانی آن حضرت در شام که یزید را رسوا کرد؛ از این رو، یزید ناچار شد از جنایاتی که مرتکب شده بود؛ اظهار پشیمانی کند و گناه قتل امام حسین(ع) و یارانش را به گردن ابن زیاد بیندازد. یزید امام سجاد(ع) و بانوان را خواست و پس از عذرخواهی، به آنها پیشنهاد کرد؛ اگر میخواهید با کمال عزت و احترام در شام بمانید و یا به وطن خویش، یعنی مدینه بازگردید.
حضرت زینب(س) ایمانی قاطع و عاری از چون و چرا داشتند. ایمانی که عرضهکننده نوعی شیوه زندگی جامع شد؛ شیوه زندگی ایشان مبارزه با ظلم و ستم و رسوا نمودن حاکمان ستم پیشه بود. ایشان با وجود آگاهی از خطرهای احتمالی بدفرجام بدون هیچگونه اضطراب و نگرانی با اقتدار راه امام حسین(ع) را ادامه داد و از اسلام دفاع کرد؛
بخشی از سخنرانی آن حضرت در شام چنین است: «ای یزید! آیا اینک که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کردهای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیاری کشاندهای؛ گمان میکنی ما نزد خدا خوار و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی؟! اندکی آهستهتر و آرامتر! ای پسر آزادشدگان [به دست پیامبر!] آیا این انصاف است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی؛ ولی دختران رسول خدا را به صورت اسیران به این سو و آن سو بکشانی؟… آری، چگونه میتوان امید عاطفه و دلسوزی داشت از کسی که جگر پاکان را بجود و از دهان بیرون افکند و گوشتش از خون شهیدان اسلام روییده باشد؟… تو از این غافله هستی. تو نیز به زودی میمیری و آرزو میکنی ای کاش دستت خشک شده بود؛ زبانت لال گشته بود و آنچه را گفتی نمیگفتی و آنچه کردی را انجام نمیدادی. بارخدایا! داد ما را از اینان بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر».
او به حق اصلاحگر بزرگ تاریخ است.
فریبا پروینیان