مسائل حوزه زنان و خانواده درگیر باند بازی سیاسی
10 دی 1398
در گفتوگوی رسالت با توران ولی مراد مطرح شد؛ حوزه زن و خانواده در طول چند سال اخیر با فوجی از طرحها و لوایح متعدد فمینیستی از جمله لایحه منع خشونت علیه زنان، طرح افزایش سن ازدواج و ... در دولت و مجلس مواجه شده است. برای بررسی علل این موضوع با «توران ولیمراد»، فعال حوزه زنان و رئیس شبکه ایران زنان به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. ولیمراد در ابتدا با بیان تمایز...
شبکه ایران زنان؛
در گفتوگوی رسالت با توران ولی مراد مطرح شد؛
حوزه زن و خانواده در طول چند سال اخیر با فوجی از طرحها و لوایح متعدد فمینیستی از جمله لایحه منع خشونت علیه زنان، طرح افزایش سن ازدواج و … در دولت و مجلس مواجه شده است. برای بررسی علل این موضوع با «توران ولیمراد»، فعال حوزه زنان و رئیس شبکه ایران زنان به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
ولیمراد در ابتدا با بیان تمایز طرح و لایحه گفت: نکته اول اینکه لوایح از طریق دولت به مجلس فرستاده میشود و آنچه از سمت مجلس مطرح می شود طرح است مثل طرح افزایش حداقل سن ازدواج.
رئیس شبکه ایران زنان افزود: جهتگیری در حوزه خانواده یک جهتگیری از پیش تعیین شده است، برای همین کافی است که به افراد متعلق به یک جریان فکری سیاسی، سیاستهای همان جریان دیکته شود بلافاصله آنها بدون تصمیمگیری شخصی مامور میشوند که به چه چیزی باید رای مثبت بدهند و به چه چیزی رای منفی، یا در مقابل چه چیزی موضعگیری کنند یا در مقابل چه چیزی موضعگیری نکنند مثال بارز آن هم قتل میترا استاد توسط آقای نجفی است معلوم است که جریان غربگرا نباید در مقابل آن موضعگیری کند در صورتیکه در این موضوع هم مسئله حقوق زن، هم حقوق شهروندی و بالاتر از حقوق شهروندی حق حیات یک انسان مطرح است ولی هیچکس از جریان فکری که آقای نجفی به آن تعلق دارد، حق موضعگیری ندارد و میبینید که همگی با هم سکوت کردهاند.
وی تاکید کرد: حقیقت این است که در دولت آقای روحانی بخش معاونت امور زنان و خانواده به جریان اصلاحطلب مشارکتی سپرده شده، اصلاح طلبان طیفهای متنوع دارند اما طیف مشارکت نوع عملکرد و نگاهش این است که کمیسیونِ رفع تبعیض از زنان را به مجلس میآورد و میخواهد متنی که در خارج از ایران و شرایطی متفاوت از شرایط ایران تهیه شده را به ملت ایران تحمیل کند.
ولی مراد تصریح کرد: در صورتیکه اگر قرار است برنامه عمل برای جمهوری اسلامی ایران نوشته شود باید ببینیم که اهداف، آرمانها، اسناد بالا دستی و سیاستهای خودمان چیست، سپس متناسب با شرایط، عرف، فرهنگ و دین خودمان برنامه عمل نوشته شود. برنامه عمل هم یعنی برنامهای که وضعیت موجودمان را بخواهد از نقطه الف به نقطه ب ببرد.
*طیف مشارکتی ها در حوزه مسائل زنان، مرکزیت فکری دارند
وی عنوان کرد: خلأ اصلی ما نبود برنامه است، اما چرا برنامه نداریم؟ در کشور ما دو جریان سیاسی هستند که میآیند و پُستها را میگیرند، دولت آقای روحانی که حوزه زنان آن دست طیف مشارکتیها است (لیست زنان مجلس هم از طرف همینها تعیین میشود) یعنی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس در حوزه زنان از نظر فکری و سیاسی هماهنگ هستند و مرکزیت فکری دارند.
این فعال حوزه زنان اظهار داشت: این جریان سیاسی در حوزه زن و خانواده، داخل کشور به جنبش زنان مرتبط است و با یکدیگر ائتلاف و هماندیشی دارند که حتی این هماهنگی را بیمحابا نشان هم میدهند یعنی در نشستها و موقعیتهای خاص علنی نشان میدهند با هم یکی هستند.
وی در ادامه گفت: ولی کار به اینجا ختم نمیشود بلکه با نیروهای خارج کشور که اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی ایران هستند همراستا و هماهنگ هستند و شما حتی یک مورد که نشان بدهد بین این جریان مشارکتی داخلی و جریان اپوزیسیون نظام حد و مرزی وجود داشته باشد پیدا نمیکنید. این اپوزیسیون وقتی داخل ایران هستند به عنوان جنبش زنان یا جریان فمنیست و زن محور کار میکنند و وقتی به خارج از کشور میروند چهره اصلی خودشان را رو میکنند. مثلا فردی مثل شادی صدر وقتی در داخل ایران است میگوید که من فمینیست و جنبش زنانی هستم و وقتی به خارج از کشور میرود علنا ضد نظام جمهوری اسلامی ایران کار میکند.
ولیمراد افزود: همین آدم وقتی عکسی را در اینترنت منتشر میکند که روی صندلی نشسته که کتیبه امام حسین علیه السلام روی آن نوشته شده است و لیوان شراب هم در دست دارد باز زنان هم طیف او داخل ایران مرز خود را با او جدا نمیکنند و هیچ موضعی نسبت به اهانت او به امام حسین علیه السلام نمیگیرند و میبینیم که اینها همه با هم هستند.
رئیس شبکه ایران زنان تاکید کرد: مشکل این است که همین جریان فکری در اجرا و عمل نمیخواهد که برنامهای داخل کشور نوشته شود، چون افق دید و چشم انداز خود را با غرب تعریف میکند، آنچه را که آن طرف تعیین شده برای داخل مناسب میداند و لذا برنامه عمل خود را هم از غرب وارد میکند.
وی تصریح کرد: کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یک برنامه عمل بوده است. بعد از آن هم برنامه توسعه هزاره مطرح میشود، به طوریکه و قتی خانم مولاوردی به نیویورک میرود مستقیما مورد سوال واقع میشود که چرا کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در ایران اجرایی نشده است ایشان پاسخ میدهد که شما کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را کنار بگذارید، ما تمرکزمان روی سند توسعه هزاره یعنی ۲۰۰۵-۲۰۱۵ است که موضوعات، اساس و اهدافش با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یکی است. در مرحله بعد هم شاهد بودیم که سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ یونسکو را در دستور کار قرار دادند.
این فعال حوزه زنان عنوان کرد: لذا میبینیم که این طیف سیاسی برنامههایش را براساس غرب مینویسد. در برنامه ششم توسعه ایران عبارت عدالت جنسیتی وجود دارد، بعد هم خانم ابتکار صراحتا میگوید که عدالت جنسیتی، همان برابری جنسیتی است و یا جای دیگر از اشتغال برابر زنان و مردان صحبت میکند.
ولیمراد اظهار داشت: اگر نگاهی به شاخصهای عدالت جنسیتی بیندازید که در حال آماده شدن برای ارسال به وزارتخانهها ست تا وزارتخانهها براساس آنها بودجه تخصیص بدهند براساس همین برنامه توسعه هزاره است که دارند مینویسند منتهی این موارد را علنی به مردم نمیگویند.
دغدغههایی که اینها در الگوهای خارجی دنبال میکنند نه تنها دغدغه زن ایرانی نیست بلکه دغدغه خود اینها هم نیست و این دغدغهها از بیرون ایران تعیین میشود. گرفتن ۳۰ درصد از پستهای مدیریتی از غرب و خارج ایران تعیین میشود.
رئیس شبکه ایران زنان گفت: زنان در ایران طیفهای مختلفی دارند مثلا زنان خانهدار،عشایر، روستایی و … آنها که نیازشان گرفتن ۳۰ درصد پستهای مدیریتی نیست، این مطالبه مربوط به قشر خاص زنان سیاسی است اما میبینیم وقتی میخواهند از عدالت جنسیتی حرف بزنند روی همین قضیه مانور میدهند، البته این مورد به نفع زنان سیاسی طیف خودشان هم هست چون آنها را از یک سطح خرد به یک فرد تاثیرگذار در معادلات حوزه زنان تغییر خواهد داد و کسانی که پستهای سیاسی را میگیرند از زنان طیف سیاسی خودشان هستند حتی ممکن است کاری کنند آبروی زنان را ببرند.
وی در ادامه افزود: مثلا خانمی را از وزارتخانه یا سازمانی برداشته و در سازمان دیگر رئیس میکنند درحالیکه افراد خود آن سازمان این مسئله و مسئول جدید زن را نمیپذیرند چون این خانم اصلا آشنا به آن سازمان، محتوا و افراد آن نیست و آن زن باید دست از پا درازتر از سازمان جدید بیرون بیاید و اینگونه برداشت میشود که زنان نمیتوانند، در صورتیکه آن مسیر، مسیر غلطی بوده است و این خیانتی است که به زنان میکنند.
*مطالبات واقعی زنان، مغفول مانده است
ولیمراد خاطر نشان کرد: مطالبات واقعی و گسترده زنان در سطح جامعه مغفول مانده است چرا که وقتی برنامه عملیاتی مبتنی بر سیاستهای داخلی برای حوزه زن و خانواده نداریم، موضوعات فرعی که از بیرون تعیین میشود و طرح آنها هم دلایل خاص دارد برای کشور مسئله میشود چون این طیف رسانههایی دارند که حمایت دولت را با خود دارند و از خبرنگارانی سود میبرند که تعهدشان به جریان سیاسی بیشتر از تعهدشان به نظام اسلامی است.
این فعال حوزه زنان گفت: همه این عوامل در یک برنامهریزی با دو هدف هماهنگ باهم عمل میکنند یکی اینکه مسائل فرعی را بیندازند وسط تا اذهان را از توجه به مطالبات اصلی بازدارند مثلا از سال ۱۳۸۵ تا اکنون قانون تسهیل ازدواج جوانان تدوین شده است ولی اصلا اجرایی نشده و دولت روی آن کار نمیکند و مجلس هم مطالبه نمیکند یا از ابتدای دولت آقای روحانی به این طرف ستاد ملی زن و خانواده تعطیل شده است در صورتیکه ستاد ملی زن و خانواده یک راه میانبر است که ایجاد شده تا قوانینی را که روی زمین مانده به جریان بیندازد و لوایح جدید را از طرف دولت تهیه کند و به مجلس بفرستد ولی عملا میبینیم که این ستاد تعطیل است و خانواده و حوزه زنان به حال خودش رهاست و تنها چهار موضوع را معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و هم طیفهای آنها در مجلس به کمک رسانهها مسئله میکنند درحالیکه خواست اصلی و اولویت ملت آنها نیستند. موضوعاتی که آنها مطرح میکنند مسئله چند درصد از ملت است؟ در واقع حاشیه را بجای اصل مینشانند.
ولیمراد در ادامه تاکید کرد: اشکال این است که ما دو جریان سیاسی داشته و داریم که پستها را میگیرند یک جریان که در حوزه زنان کاملا منطبق و هماهنگ با اپوزیسیون خارج از کشور و واداده به غرب است و الگوهای غربی را هم به جامعه تحمیل میکند.
وی افزود: اما جریان سیاسی مقابل این جریان غربگرا مسائل و مشکلات حوزه زنان را اصلا قبول ندارند و مجموعهای هم ندارند که مسائل زنان را پیگیری کند و یکسری حرفهای از قبل تعیین شدهای میزنند که جامعه خریدار آنها نیست به خاطر اینکه جامعه زنان هم مشکلات و هم امتیازاتی دارد مثلا زنان ما خانوده محور هستند و خود زنها دارند این امتیاز را حفظ میکنند.
این فعال حوزه زنان تاکید کرد: ولی باید برای اینکه این خانواده محوری باقی بماند و سلامت خانواده حفظ شود برنامه و طرح داشته باشد و صرفا نمیشود با حرف زدن حوزه زنان را اداره کرد و صرفا گفت زنان ایثار کنند و اخلاق بخواهند مسائل را پیش ببرند، اخلاق تنها یک بعد قضیه است، رهبر انقلاب بیش از دو دهه پیش فرمان دادند که با دو بعد اخلاق و قانون، برای ایجاد خانواده امن و سالم فعالیت شود.
وی در ادامه عنوان کرد: سوال این است که جریانِ مقابلِ جریانِ غربگرا که میگوید خانواده محور هستم برای خانواده چه کار کرده است؟ جواب این است که کار خاصی صورت نگرفته است برای همین مسئله زن و خانواده روی زمین باقی مانده است.
رئیس شبکه ایران زنان اظهار داشت: کسانی که پستهای دولت و مجلس را میگیرند فارغ از جریان سیاسی که دارند مربوط به داخل نظام جمهوری اسلامی ایران هستند این دو جریان باید با هم یک برنامه عملیاتی را برای حل مسائل حوزه زنان و خانواده اجرایی کنند اما نه جریان غربگرا میخواهد برنامه داخلی نوشته شود و نه جریان غیرغربگرا قبول دارد که مشکلی وجود دارد.
ولیمراد تاکید کرد: اشکال اصلی ما در حوزه زن و خانواده خلأ برنامه و خلأ نظارت است و اساسا دولت و مجلس ما به ماموریتی که بر آن گمارده شدهاند، نظارت نمیشوند و کسی از آنها نمیپرسد که برای خانواده چه کردید چه کسی از معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری یا نماینده مجلس میپرسد که چه کار میکنید و آنها هم پاسخ نمیدهند.
وی گفت: مجلس دو وظیفه دارد یکی نوشتن و تصویب طرحها و یکی هم نظارت بر عملکرد دولت. سه دهه است که کلا بر دولتها در حوزه زن و خانواده نظارتی نبوده است و تنها یک مورد در مجلس نهم داشتیم، و علت آن هم این است که دولت و مجلس از یک باند سیاسی هستند و حوزه زن و خانواده درگیر بندبازی سیاسی شده است.
ولیمراد در ابتدا با بیان تمایز طرح و لایحه گفت: نکته اول اینکه لوایح از طریق دولت به مجلس فرستاده میشود و آنچه از سمت مجلس مطرح می شود طرح است مثل طرح افزایش حداقل سن ازدواج.
رئیس شبکه ایران زنان افزود: جهتگیری در حوزه خانواده یک جهتگیری از پیش تعیین شده است، برای همین کافی است که به افراد متعلق به یک جریان فکری سیاسی، سیاستهای همان جریان دیکته شود بلافاصله آنها بدون تصمیمگیری شخصی مامور میشوند که به چه چیزی باید رای مثبت بدهند و به چه چیزی رای منفی، یا در مقابل چه چیزی موضعگیری کنند یا در مقابل چه چیزی موضعگیری نکنند مثال بارز آن هم قتل میترا استاد توسط آقای نجفی است معلوم است که جریان غربگرا نباید در مقابل آن موضعگیری کند در صورتیکه در این موضوع هم مسئله حقوق زن، هم حقوق شهروندی و بالاتر از حقوق شهروندی حق حیات یک انسان مطرح است ولی هیچکس از جریان فکری که آقای نجفی به آن تعلق دارد، حق موضعگیری ندارد و میبینید که همگی با هم سکوت کردهاند.
وی تاکید کرد: حقیقت این است که در دولت آقای روحانی بخش معاونت امور زنان و خانواده به جریان اصلاحطلب مشارکتی سپرده شده، اصلاح طلبان طیفهای متنوع دارند اما طیف مشارکت نوع عملکرد و نگاهش این است که کمیسیونِ رفع تبعیض از زنان را به مجلس میآورد و میخواهد متنی که در خارج از ایران و شرایطی متفاوت از شرایط ایران تهیه شده را به ملت ایران تحمیل کند.
ولی مراد تصریح کرد: در صورتیکه اگر قرار است برنامه عمل برای جمهوری اسلامی ایران نوشته شود باید ببینیم که اهداف، آرمانها، اسناد بالا دستی و سیاستهای خودمان چیست، سپس متناسب با شرایط، عرف، فرهنگ و دین خودمان برنامه عمل نوشته شود. برنامه عمل هم یعنی برنامهای که وضعیت موجودمان را بخواهد از نقطه الف به نقطه ب ببرد.
*طیف مشارکتی ها در حوزه مسائل زنان، مرکزیت فکری دارند
وی عنوان کرد: خلأ اصلی ما نبود برنامه است، اما چرا برنامه نداریم؟ در کشور ما دو جریان سیاسی هستند که میآیند و پُستها را میگیرند، دولت آقای روحانی که حوزه زنان آن دست طیف مشارکتیها است (لیست زنان مجلس هم از طرف همینها تعیین میشود) یعنی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس در حوزه زنان از نظر فکری و سیاسی هماهنگ هستند و مرکزیت فکری دارند.
این فعال حوزه زنان اظهار داشت: این جریان سیاسی در حوزه زن و خانواده، داخل کشور به جنبش زنان مرتبط است و با یکدیگر ائتلاف و هماندیشی دارند که حتی این هماهنگی را بیمحابا نشان هم میدهند یعنی در نشستها و موقعیتهای خاص علنی نشان میدهند با هم یکی هستند.
وی در ادامه گفت: ولی کار به اینجا ختم نمیشود بلکه با نیروهای خارج کشور که اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی ایران هستند همراستا و هماهنگ هستند و شما حتی یک مورد که نشان بدهد بین این جریان مشارکتی داخلی و جریان اپوزیسیون نظام حد و مرزی وجود داشته باشد پیدا نمیکنید. این اپوزیسیون وقتی داخل ایران هستند به عنوان جنبش زنان یا جریان فمنیست و زن محور کار میکنند و وقتی به خارج از کشور میروند چهره اصلی خودشان را رو میکنند. مثلا فردی مثل شادی صدر وقتی در داخل ایران است میگوید که من فمینیست و جنبش زنانی هستم و وقتی به خارج از کشور میرود علنا ضد نظام جمهوری اسلامی ایران کار میکند.
ولیمراد افزود: همین آدم وقتی عکسی را در اینترنت منتشر میکند که روی صندلی نشسته که کتیبه امام حسین علیه السلام روی آن نوشته شده است و لیوان شراب هم در دست دارد باز زنان هم طیف او داخل ایران مرز خود را با او جدا نمیکنند و هیچ موضعی نسبت به اهانت او به امام حسین علیه السلام نمیگیرند و میبینیم که اینها همه با هم هستند.
رئیس شبکه ایران زنان تاکید کرد: مشکل این است که همین جریان فکری در اجرا و عمل نمیخواهد که برنامهای داخل کشور نوشته شود، چون افق دید و چشم انداز خود را با غرب تعریف میکند، آنچه را که آن طرف تعیین شده برای داخل مناسب میداند و لذا برنامه عمل خود را هم از غرب وارد میکند.
وی تصریح کرد: کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یک برنامه عمل بوده است. بعد از آن هم برنامه توسعه هزاره مطرح میشود، به طوریکه و قتی خانم مولاوردی به نیویورک میرود مستقیما مورد سوال واقع میشود که چرا کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در ایران اجرایی نشده است ایشان پاسخ میدهد که شما کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را کنار بگذارید، ما تمرکزمان روی سند توسعه هزاره یعنی ۲۰۰۵-۲۰۱۵ است که موضوعات، اساس و اهدافش با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یکی است. در مرحله بعد هم شاهد بودیم که سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ یونسکو را در دستور کار قرار دادند.
این فعال حوزه زنان عنوان کرد: لذا میبینیم که این طیف سیاسی برنامههایش را براساس غرب مینویسد. در برنامه ششم توسعه ایران عبارت عدالت جنسیتی وجود دارد، بعد هم خانم ابتکار صراحتا میگوید که عدالت جنسیتی، همان برابری جنسیتی است و یا جای دیگر از اشتغال برابر زنان و مردان صحبت میکند.
ولیمراد اظهار داشت: اگر نگاهی به شاخصهای عدالت جنسیتی بیندازید که در حال آماده شدن برای ارسال به وزارتخانهها ست تا وزارتخانهها براساس آنها بودجه تخصیص بدهند براساس همین برنامه توسعه هزاره است که دارند مینویسند منتهی این موارد را علنی به مردم نمیگویند.
دغدغههایی که اینها در الگوهای خارجی دنبال میکنند نه تنها دغدغه زن ایرانی نیست بلکه دغدغه خود اینها هم نیست و این دغدغهها از بیرون ایران تعیین میشود. گرفتن ۳۰ درصد از پستهای مدیریتی از غرب و خارج ایران تعیین میشود.
رئیس شبکه ایران زنان گفت: زنان در ایران طیفهای مختلفی دارند مثلا زنان خانهدار،عشایر، روستایی و … آنها که نیازشان گرفتن ۳۰ درصد پستهای مدیریتی نیست، این مطالبه مربوط به قشر خاص زنان سیاسی است اما میبینیم وقتی میخواهند از عدالت جنسیتی حرف بزنند روی همین قضیه مانور میدهند، البته این مورد به نفع زنان سیاسی طیف خودشان هم هست چون آنها را از یک سطح خرد به یک فرد تاثیرگذار در معادلات حوزه زنان تغییر خواهد داد و کسانی که پستهای سیاسی را میگیرند از زنان طیف سیاسی خودشان هستند حتی ممکن است کاری کنند آبروی زنان را ببرند.
وی در ادامه افزود: مثلا خانمی را از وزارتخانه یا سازمانی برداشته و در سازمان دیگر رئیس میکنند درحالیکه افراد خود آن سازمان این مسئله و مسئول جدید زن را نمیپذیرند چون این خانم اصلا آشنا به آن سازمان، محتوا و افراد آن نیست و آن زن باید دست از پا درازتر از سازمان جدید بیرون بیاید و اینگونه برداشت میشود که زنان نمیتوانند، در صورتیکه آن مسیر، مسیر غلطی بوده است و این خیانتی است که به زنان میکنند.
*مطالبات واقعی زنان، مغفول مانده است
ولیمراد خاطر نشان کرد: مطالبات واقعی و گسترده زنان در سطح جامعه مغفول مانده است چرا که وقتی برنامه عملیاتی مبتنی بر سیاستهای داخلی برای حوزه زن و خانواده نداریم، موضوعات فرعی که از بیرون تعیین میشود و طرح آنها هم دلایل خاص دارد برای کشور مسئله میشود چون این طیف رسانههایی دارند که حمایت دولت را با خود دارند و از خبرنگارانی سود میبرند که تعهدشان به جریان سیاسی بیشتر از تعهدشان به نظام اسلامی است.
این فعال حوزه زنان گفت: همه این عوامل در یک برنامهریزی با دو هدف هماهنگ باهم عمل میکنند یکی اینکه مسائل فرعی را بیندازند وسط تا اذهان را از توجه به مطالبات اصلی بازدارند مثلا از سال ۱۳۸۵ تا اکنون قانون تسهیل ازدواج جوانان تدوین شده است ولی اصلا اجرایی نشده و دولت روی آن کار نمیکند و مجلس هم مطالبه نمیکند یا از ابتدای دولت آقای روحانی به این طرف ستاد ملی زن و خانواده تعطیل شده است در صورتیکه ستاد ملی زن و خانواده یک راه میانبر است که ایجاد شده تا قوانینی را که روی زمین مانده به جریان بیندازد و لوایح جدید را از طرف دولت تهیه کند و به مجلس بفرستد ولی عملا میبینیم که این ستاد تعطیل است و خانواده و حوزه زنان به حال خودش رهاست و تنها چهار موضوع را معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و هم طیفهای آنها در مجلس به کمک رسانهها مسئله میکنند درحالیکه خواست اصلی و اولویت ملت آنها نیستند. موضوعاتی که آنها مطرح میکنند مسئله چند درصد از ملت است؟ در واقع حاشیه را بجای اصل مینشانند.
ولیمراد در ادامه تاکید کرد: اشکال این است که ما دو جریان سیاسی داشته و داریم که پستها را میگیرند یک جریان که در حوزه زنان کاملا منطبق و هماهنگ با اپوزیسیون خارج از کشور و واداده به غرب است و الگوهای غربی را هم به جامعه تحمیل میکند.
وی افزود: اما جریان سیاسی مقابل این جریان غربگرا مسائل و مشکلات حوزه زنان را اصلا قبول ندارند و مجموعهای هم ندارند که مسائل زنان را پیگیری کند و یکسری حرفهای از قبل تعیین شدهای میزنند که جامعه خریدار آنها نیست به خاطر اینکه جامعه زنان هم مشکلات و هم امتیازاتی دارد مثلا زنان ما خانوده محور هستند و خود زنها دارند این امتیاز را حفظ میکنند.
این فعال حوزه زنان تاکید کرد: ولی باید برای اینکه این خانواده محوری باقی بماند و سلامت خانواده حفظ شود برنامه و طرح داشته باشد و صرفا نمیشود با حرف زدن حوزه زنان را اداره کرد و صرفا گفت زنان ایثار کنند و اخلاق بخواهند مسائل را پیش ببرند، اخلاق تنها یک بعد قضیه است، رهبر انقلاب بیش از دو دهه پیش فرمان دادند که با دو بعد اخلاق و قانون، برای ایجاد خانواده امن و سالم فعالیت شود.
وی در ادامه عنوان کرد: سوال این است که جریانِ مقابلِ جریانِ غربگرا که میگوید خانواده محور هستم برای خانواده چه کار کرده است؟ جواب این است که کار خاصی صورت نگرفته است برای همین مسئله زن و خانواده روی زمین باقی مانده است.
رئیس شبکه ایران زنان اظهار داشت: کسانی که پستهای دولت و مجلس را میگیرند فارغ از جریان سیاسی که دارند مربوط به داخل نظام جمهوری اسلامی ایران هستند این دو جریان باید با هم یک برنامه عملیاتی را برای حل مسائل حوزه زنان و خانواده اجرایی کنند اما نه جریان غربگرا میخواهد برنامه داخلی نوشته شود و نه جریان غیرغربگرا قبول دارد که مشکلی وجود دارد.
ولیمراد تاکید کرد: اشکال اصلی ما در حوزه زن و خانواده خلأ برنامه و خلأ نظارت است و اساسا دولت و مجلس ما به ماموریتی که بر آن گمارده شدهاند، نظارت نمیشوند و کسی از آنها نمیپرسد که برای خانواده چه کردید چه کسی از معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری یا نماینده مجلس میپرسد که چه کار میکنید و آنها هم پاسخ نمیدهند.
وی گفت: مجلس دو وظیفه دارد یکی نوشتن و تصویب طرحها و یکی هم نظارت بر عملکرد دولت. سه دهه است که کلا بر دولتها در حوزه زن و خانواده نظارتی نبوده است و تنها یک مورد در مجلس نهم داشتیم، و علت آن هم این است که دولت و مجلس از یک باند سیاسی هستند و حوزه زن و خانواده درگیر بندبازی سیاسی شده است.
۲مرداد ۹۸